وبلاگهایی که می خوانم
رهاوی
|
Sunday, November 30, 2003
........................................................................................ Saturday, November 29, 2003
٭ دوست داشتن از عشق برتر است . عشق يک جور جوشش کور است و پيوندي از سر نابينائي ، اما دوست داشتن پيوندي خود آگاه و از روي بصيرت روشن و زلال . عشق بيشتر از غريزه آب ميخورد و هرچه از غريزه سر زند بي ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع ميکند و تا هرجا که يک روح ارتفاع دارد ، دوست داشتن نيز همگام با آن اوج ميابد .
........................................................................................عشق در قالب دلها در شکل ها و رنگ هاي تقريبا مشابهي متجلي ميشود و داراي صفات و حالات و مظاهر مشترکي است ، اما دوست داشتن در هر روحي جلوه خاص خويش دارد و از روح رنگ ميگيرد و چون روح ها برخلاف غريزه ها هر کدام رنگي و ارتفاعي و بعدي و طعمي و عطري ويژه خويش دارد ، مي توان گفت که به شماره هر روحي ، دوست داشتني هست . عشق با شناسنامه بي ارتباط نيست و گذر فصل ها و عبور سالها بر آن اثر ميگذارد ، اما دوست داشتن در وراي سن و زمان و مزاج زندگي ميکند و بر آشيانه بلندش روز و روزگار را دستي نيست . عشق در هر رنگي و سطحي ، با زيبائي محسوس ، در نهان يا آشکار ، رابطه دارد . چنانکه " شوپنهاور" ميگويد : (( شما بيست سال بر سن معشوقتان بيفزائيد ، آنگاه تاثير مستقيم آنرا بر روي احساستان مطالعه کنيد ))! اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گيج و جذب زيبائي هاي روح که زيبائي هاي محسوس را به گونه اي ديگر ميبيند . عشق طوفاني و متلاطم و بوقلمون صفت است ، اما دوست داشتن آرام و استوار و پروقار و سرشار از نجابت . عشق با دوري و نزديکي در نوسان است ، اگر دوري به طول بينجامد ضعيف ميشود ، اگر تماس دوام يابد به ابتذال ميکشد .و تنها با بيم و اميد و تزلزل و اضطراب و (( ديدار و پرهيز )) ، زنده و نيرومند ميماند . اما دوست داشتن با اين حالت نا آشناست . دنيايش دنياي ديگريست . کویر علی شریعتی Tuesday, November 25, 2003
٭ یه چیز جالب، دیروز توی برنامه تلویزیونی "او نزدیک است" شبکه سوم سیما 2 نفر خیر رو اورده بودن که درباره کاراشون توضیح بدن. درآخرش از آقاهه پرسیدن که آخرین پیامتون چیه ؟ گفتش که مردم اینو میدونن که این کارا رو همیشه ماها انجام می دادیم پدرای ما و ... و خلاصه مال زمان جمهوری اسلامی نیست، اینو که گفت مجریه هول شد یه هو همه چیز رو ماستمالی کرد و برنامه رو تمومش کرد بدوم اینکه آقاهه حرفشو تموم کنه!!!
........................................................................................Sunday, November 23, 2003
٭ به دریا می نگرم تو را می بینم، به آسمان می نگرم تو را می بینم، به زمین می نگرم تو را می بینم
........................................................................................می شه یه کم اونور تر وایسی. Saturday, November 22, 2003
٭ فرو رفت از غم عشقت دمم دم می دهی تا کی
........................................................................................دمار از من برآوردی نمی گویی برآوردم نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم Wednesday, November 19, 2003
٭ در عاشقی گزیر نباشد ز سوز و ساز استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم
........................................................................................امروز صبح یاد فیلم تبلیغ انتخاباتی آقای خاتمی افتادم: -...هر کس که مرا می بیند، از من می خواهد که بیایم(بغض)... چقدر تحت تأثیر قرار گرفتن. حالا بیا و ببین چقدر همه چیز عوض شده همه بی اعتماد شدن من نمی خوام بگم که ایشون کاری نکردن بلکه از اعتماد مردم و پشتوانه ی مردمی که داشتن استفاده نکردن. -... من چیزی ندارم به جز آبرویم و آنرا در طبق اخلاص می گذارم... حالا به نظر من دیگه همون آبرو رو هم ندارن. امیدوارم یه روزی اوضاع تا حد خوبی به سامان شه، من نمی دونم مشکل از مردم یا چیز دیگه هر کی تو ایران سر کار اومده هیچ کاری نکرده یا نخواسته یا نتونسته. Wednesday, November 12, 2003
٭ بهرام بیضایی در جلسه پرسش و پاسخ تاتر شب هزار و یکم درباره نقش مرد در اپیزود سوم می گوید :
اصولا تحولها در ايران چنين است؛ ما تا جايي كه ممكن است در برابر منطق، خرد، عقل و ... مقاومت ميكنيم، به گذشتگان و عقلا استناد ميكنيم و بعد كه همهي مطالبمان تمام شد و ديگر چيزي براي گفتن نداشتيم ناگهان متحول ميشويم. متن کامل
٭ اینم به خاطر نظر گلنار خانم:
........................................................................................listen
Monday, November 10, 2003
٭ از بعضی از فکرام وحشت می کنم از بعضیای دیگه خجالت می کشم و از بعضی دیگه ... . می ترسم از روزی که مرز بین تصورات و واقعیت(به خاطر بالا رفتن چگالی تفکرات) برام برداشته و این دو تا قاطی شن، اونوقت یا باید وحشت کنم یا خجالت بکشم یا ... .
٭ الان که دارم می نویسم همه خوابن. من خوابم نمی بره!! نمی دونم از استرسِ یا چیز دیگه؟ فردا یه کوئیز(امتحان کوتاه) نسبتا مهم دارم میان ترما هم دارن کم کم شروع میشن، یه دنیا هم کار دارم پس احتمالا از استرسه. البته تا ساعت 2 داشتیم با آزاده فیلم امیلی رو می دیدیم شایدم از وقته خوابم گذشته باشه (آخی نی نی کوچولو).
........................................................................................فیلم جالبی بود یه قیلم هندی از نوع فرانسویش، جالب بود. من خوشم اومد دیدن فیلم هایی که احتیاج به فکر زیاد ندارن فقط با داستانش جلو می ری آخرشم همشو فهمیدی و احساس خوبی از دیدنش داشتی!! نیم ساعت دیگه باید بچه ها رو برا سحری بیدار کنم، الان که رفتم غذاها رو بذارم گرم شن دیدم سوسکها جشنشونه، اوه بیشتر از همه دور و وَر سطل آشغال، . چند تا ایشونو با ریکا به دیار باقی شتابوندم(روشی که هدی دوست آمنه یادمون داده بود) ولی تعدادشون خیلی بیشتر از این حرفهاست دیگه یاد گرفتیم که زندگی انگلی اونارو در کنار خودمون تحمل کنیم(اون چیزایی که از زیست شناسی و علوم یادمه). هر چی می خوام به کارایی که دارم فکر نکنم نمیشه. باید یرا انجام دادنشون یه برنامه ریزی بکنم وگرنه آخر این ترم هم مثل ترمای قبلی میشه. قابل توجه گلی جون، می بینی که دارم مثل گذشته می شم، راستی دیجیستت مبارک. Wednesday, November 05, 2003
٭ .می بینم که بعضی از دوستان وبلاگ من رو می خونن!! خوشامد می گم، کارم سخت تر شد باید بیشتردقت کنم و سعی کنم که کمتر جَفَنگ بنویسم!!
........................................................................................Tuesday, November 04, 2003
٭ آورده اند که نامگذاری هر یک از ماههای سال بی دلیل نبوده است برای مثال مهر ماه، ماه برداشت محصولات است و در این ماه گونه های مختلفی از میوه ها موجود است و خلاصه ماه نعمت است بنابراین آنرا مهر نامیده اند ولی بهمن ماه ، ماه سرماست ماه سختی هاست پس آنرا اَهمن (بد نهاد) نهاده اند که بعدها به بهمن تغییر نام داده است!!
٭ در فاصله دو جلسه کلاس انقلاب ما، ایران پروتکل الحاقی را امضا کرد، یعنی در فاصله 28 مهر ماه تا 5 آبان ماه. در جلسه روز 28 مهر ما با استاد گرامی بحث می کردیم که آقای محترم بنابر مصلحت کشور و به خاطر نفس کار، ایران باید پروتکل را امضا کند و استاد گرامی پافشاری می فرمودند که، اصلا چه معنی دارد تحقیر نظام در میان است ، به چه دلیل باید به حرف آمریکا اهمیت داد و ... ، خلاصه در این فاصله، رهبر توصیه فرمودند که پروتکل را امضا کنید و دولت ... ، در جلسه بعد استاد سخنرانی در منافع امضا پروتکل ایراد فرمودند!!
٭ شیرین من تلخی نکن با عاشق
........................................................................................تموم می شن گم می شن این دقایق دنیای ما، مال من و تو این نیست رو کوه دیگه، فرهاد کوهکنی نیست یه روزی میاد که نمی دونیم چی هستیم یار کی بودیم و عشق کی بودیم و چی هستیم شیرین شیرینم واسه تو شدم یه فرهاد شیرین شیرینم نده زندگیمو بر باد، نده زندگیمو بر باد، نده زندگیمو بر باد من نمی گم فرهاد کوهکَنم من تیشه به کوهها که نمی زنم من فرهاد عاشقم قلم تیشَمه از تو نوشتن همه اندیشَمه یه روزی میاد که نمی دونیم چی هستیم یار کی بودیم و عشق کی بودیم و چی هستیم شیرین شیرینم واسه تو شدم یه فرهاد شیرین شیرینم نده زندگیمو بر باد، ندی زندگیمو بر باد، ندی زندگیمو بر باد من نمی گم فرهاد کوهکَنم من تیشه به کوهها که نمی زنم من عاشقه تو بی تو به کوه نمی ره وقتی نباشی تو خودش می میره یه روزی میاد که نمی دونیم چی هستیم یار کی بودیم و عشق کی بودیم و چی هستیم شیرین شیرینم واسه تو شدم یه فرهاد شیرین شیرینم نده زندگیمو بر باد، نده زندگیمو بر باد، نده زندگیمو بر باد داریوش Sunday, November 02, 2003 ........................................................................................
|